فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Shell Shock

ˈʃelˈʃɑːk ʃelʃɒk
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • adjective noun phrase
    سلامت روان اختلال روحی در اثر صدای انفجار نارنجک و امثال آن، وحشت و اضطراب حاصله از صدای انفجار
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد shell shock

  1. noun battle fatigue
    Synonyms: combat fatigue, hysterical neurosis, post traumatic stress syndrome, posttraumatic stress disorder

ارجاع به لغت shell shock

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «shell shock» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/shell-shock

لغات نزدیک shell shock

پیشنهاد بهبود معانی